ماه 9
دیگه چیزی به ماه 9 نمونده همه اش 3 روز.ماهی که در آخرش بالاخره پسرم رو میبینم و الان همه دعام اینه که صحیح و سالم دنیا بیاد.بدون هیچ مشکلی.
میخواستم از هفته دیگه خوردن عرق کاسنی رو شروع کنم اما خوندم که باعث انقباضات رحمی و زایمان زودرس میشه.منم که از الان انقباضات نامنظم برکستون هیکس رو دارم پس ترجیح دادم این عرق رو نخورم.تو سرچ کردنهام بابت پیشگیری از زردی نوزاد رسیدم به خاکشیر که تحقیقات انجام شده درباره اش حتی نشون داده بود که زایمان طبیعی رو تسهیل میکنه و زمان زایمان رو کاهش میده و توصیه شده بود به خوردنش و اینکه برای یبوست هم خوبه.خوب منم که الان یبوست دارم پس با یه تیر دو تا نشونو میزنم.این بود که اولین لیوان خاکشیر رو امروز عصر نوش جان کردم و عجب هم چسبید :)
ظهر هم نهار لوبیا پلوی مبسوطی خوردم و بعدش برای اینکه کمک به هضم اون همه غذا بشه خواستم کمی راه برم که دیدم به به داره بارون میاد و همزمان آفتاب هم هست پس وقت رو غنیمت شمردم و روی ایوان خونه پدری قدم هایی چند برداشتم و با تمام وجود نفس کشیدم و از منظره درخشش قطره های بارون زیر نور آفتاب و همینطور برگهای پاییزی که با بارون به زمین می افتادن حسابی لذت بردم :)