پسر طلای منپسر طلای من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 42 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

زندگی نوشت های یک مامان

نذری و مامان خسته

1393/8/9 13:26
نویسنده : یک مامان
284 بازدید
اشتراک گذاری

دیروز نذر شله زردی که برای کار بابا داشتم بالاخره انجام شد.البته با کمک دیگران.برای من از شله زرد قبل اینکه زعفرون بریزن برداشتن.خیلی  خوشمزه بود.وقتی هم که در دیگ رو برداشتن روش محمد افتاده بود.کامل و واضح.اشک تو چشمام جمع شد.

عصر هم شیری که برای سلامتیت نذر کرده بودم رو بین دسته ای که از جلوی خونه مادرجون رد میشد دادیم.خداروشکر که انجام شدن به خوبی.

مامان خسته است.نه از کار که از شرایط فعلیش.بیشتر بابت خونه.دعا کن پسرم دعا کن.

پسندها (2)

نظرات (2)

رها@
9 آبان 93 18:10
قبول باشه مامانی خانوم گل...نگران نباش مامانی...خدا گفته همه چیز به خوبی پیش میره...
یک مامان
پاسخ
مرسی رها جون ایشاله که همینطوره خودت خوبی؟
رزماری
5 آذر 93 12:40
قبول باشه عزیزم
یک مامان
پاسخ
ممنون قبول حق