نذری و مامان خسته
دیروز نذر شله زردی که برای کار بابا داشتم بالاخره انجام شد.البته با کمک دیگران.برای من از شله زرد قبل اینکه زعفرون بریزن برداشتن.خیلی خوشمزه بود.وقتی هم که در دیگ رو برداشتن روش محمد افتاده بود.کامل و واضح.اشک تو چشمام جمع شد.
عصر هم شیری که برای سلامتیت نذر کرده بودم رو بین دسته ای که از جلوی خونه مادرجون رد میشد دادیم.خداروشکر که انجام شدن به خوبی.
مامان خسته است.نه از کار که از شرایط فعلیش.بیشتر بابت خونه.دعا کن پسرم دعا کن.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی