پسر طلای منپسر طلای من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 12 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 15 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 42 سال و 2 ماه و 17 روز سن داره

زندگی نوشت های یک مامان

هفته 31 یا 32 نمیدونم.عفونت ادراری

1393/8/1 21:58
نویسنده : یک مامان
300 بازدید
اشتراک گذاری

روزی که با زندایی رفتم بیمارستانشون ماما معاینه ام کرد.اونم یه مامای خبره و کاربلد.گفت ضربه هات مشکلی نداره اما شکم من انقباض داشت.انقباضی که خودم نمفهمیدم.ماما گفت وقتی کل شکمم سفت میشه عین توپ والیبال و تو نمیره این یعنی انقباض.بعد ازم آزمایش ادرار اورژانسی گرفتن و معلوم شد عفونت ادراری دارم اونم بی اونکه چیزی حس کنم.

عصر که رفتم دکتر سریع دستور بستری داد و مامان همون شب بستری شد.بماند که 48 ساعت سخت رو گذروندم اما دیشب مرخص شدم.الانم سفالکسین میخورم.یه کوچولو هم خارش و کمی هم احساس سرماخوردگیسکوت

خوبه تازه واکسن آنفولانزا هم زدم هادلخور

دیگه حوصله خارش رو ندارم.گمونم تا دوشنبه که وقت دکتر دارم یه کم کلیترومازول بزنم تا علائمم خوب شه.همه جا خوندم مانعی نداره برا بارداری

تو بیمارستان سونو نشون داد یه هفته بارداریم جلوتره اما بهم گفتن همون سونو اول برا زایمان ملاکه

وزن پسر طلام 1540 و سفالیک محبت
 

پسندها (1)

نظرات (1)

رزماری
4 آبان 93 9:01
بلا دور باشه صبا جان .انشاء الله که الان دیگه خوب شده باشی و اثری از درد تو وجودت نباشه . خلاصه بارداری و هزار و یک اتفاق غیر منتظره . ووی گل پسر ما ، ایشالا که همیشه وزنش به جا باشه . مامانش هم همیشه سلامت باشه .
یک مامان
پاسخ
مرسی رزی جون.بد نبینی.سرماخوردگیم که شدت گرفته و تنگی نفس وحشتناک شبانه هم اضافه شده به کلکسیون دردهام. ممنون.دیگه هردو پسردار شدیم