پسر طلای منپسر طلای من، تا این لحظه: 9 سال و 4 ماه و 13 روز سن داره
مامانیمامانی، تا این لحظه: 41 سال و 1 ماه و 16 روز سن داره
باباییبابایی، تا این لحظه: 42 سال و 2 ماه و 18 روز سن داره

زندگی نوشت های یک مامان

دندون قهرمان مامان

1393/7/8 10:35
نویسنده : یک مامان
325 بازدید
اشتراک گذاری

بالاخره مامان با کلی تحقیق و تفحص درباره عصب کشی در بارداری به این نتیجه رسید که باید بره و دندونش رو عصب کشی کنه چون احتمال اینکه این دندون در ماه های آخر کار دست مامان بده و نگرانیش رو افزایش بده بیشتره و هر چی بیشتر بمونه ضررش برای گل پسرش هم بیشتره.

دکتر خودم که نامه داد برا دندون پزشکم. دندون پزشک هم دیشب زنگ زد و بین مریض کارم رو انجام داد تا هر چه زودتر انجام بشه و به هفته های دیگه نکشه.مامان درد زیادی کشید.آقای دندون پزشک به خاطر شما بیحسی رو کمتر از همیشه زد و حین خالی کردن دندون مامان عین مار به خودش پیچید و دکتر که این صحنه رو دید سریع به منشی گفت یه آمپول بیحسی دیگه به من  بده.اما خانم منشی مات و مبهوت به مامان نگاه میکرد تا اینکه آقای دکتر مجبور شد سرش داد بزنه تا به خودش بیاد.آقای دکتر حسابی خونسردیشو حفظ کرد و کارش رو انجام داد.

بعد بیحسی مامان آروم شد اما از درد اشک تو چشماش جمع بود.آقای دکتر گفت دندون مامان چرک کرده بوده و دندون حسابی مقاومت کرده و تا اون لحظه اجازه نداده بود چرک به سمت فک مامان بره و آبسه ایجاد کنه.مامان دلش حسابی برای دندونش سوخت که چه قهرمانانه برای مدتی طولانی در مقابل این چرک مقاومت کرده بود.

آقای دکتر که دید مامان حسابی حالش بده و زار و نزار شده یه استراحت داد تا خودش هم بیشتر فکر کنه که کار دندون رو همون شب تموم کنه یا بندازه برا فردا.مامان که تو آینه خودشو دید صورتش عین لبو قرمز بود.تو چشم هام هم قرمز بود.

بالاخره بعد یه نیم ساعت استراحت دکتر ترجیح داد کار دندون رو یه سره کنه و همون شب جمعش کنه.هم دکتر هم مامان هر دو حسابی اذیت شدیم.اما بالاخره تموم شد.

گرچه تا امروز صبح درد عصب کشی دندون مامان سرجاشه که نه میتونه مسکن مصرف کنه و نه چیزی بخوره. اما همه دلخوشی مامان اینه که کار درست رو انجام داده برای پسرش و گل پسر مامان هم طی عملیات آقای دکتر هم بعد اون با لگدهای کوچولوش حسابی قوت قلب مامان بودهمحبت

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاطره
9 مهر 93 11:27
وای خدای من چقدر سختی کشیدی گلم.. من اونقدر از دندون پزشکی می ترسم که نگو
یک مامان
پاسخ
هنوزم دندونم خوب نشده.دوباره میخوام برم پیش دکتر.واقعا هم ترس داره.به همسرم میگم ببین من چه شجاعتی به خرج دادم
رزماری
14 مهر 93 12:14
الهی بگردم صبا جان . چه دردی کشیدی دختر .آدم معمولی اش نمی تونه تحمل کنه چه برسه به یه مامان با یه نی نی گولو تو شکمش . به آقا پسرت از قول خاله رزماری اش بگو : قدر مامانت رو خیلی خیلی بدون
یک مامان
پاسخ
عزیزم ایشاله که هیچ خانم بارداری به درد دندون دچار نشه. این قندعسل صحیح و سالم بیاد بغل مامانش بزرگترین پاداش رو داده به مامانش
مامانی
17 مهر 93 15:56
سلام ببخشید باز مزاحم شدم .ببخشید شما میدونین ازمایش غربالگری سه ماهه اول بدون بیمه چن میشه ؟
یک مامان
پاسخ
سلام اصلا بیمه این آزمایش ها رو قبول نمیکنه همه آزاد میگیرن.من غربالگری دوم رو یادمه 204 تومن شد اولی هم همین حدودها بود.سونو ها هم همه 80 بودن